تنها راه محبّت و مهر است که نفس محبّ را بواسطه‌ی انجذابی که به سوی محبوب پیدا می‌کند، مجذوب وی نموده، و همه چیز حتّی خودش را از لوح دلش محو کرده و شعور و ادراکش را، تنها و تنها به محبوب اختصاص دهد. و از این‌جا روشن است که: معرفت حقیقی حقّ سبحانه، جز از راه حبّ، صورت نمی‌گیرد.

قرائت قرآن، نور چشم را زیاد می‌کند، همان‌گونه که بر بصیرت دل می‌افزاید.

بنده‌ی خدا می‌بایستی حقّ شنا‌س باشد. اگر آدم حقّ مردم را نتواند ادا کند، حقّ خدا را هم نمی‌تواند ادا کند.

مراقبه و محاسبه؛ این دو حالت را شخص سالک باید از ابتدای سیر و سلوک تا انتها، ملازم باشد.

ممکن است انسان در مواقعی از خدا غافل شود و پروردگار یک تب سخت و خطرناکِ چهل روزه به او بدهد، برای این‌که یک بار از ته دل بگوید: یا الله! و به یاد خدا بیفتد.


توبه، دو بازگشت از خداوند متعال به بنده، و یک بازگشت از بنده به سوی خداوند سبحان است. نخست خداوند به بنده توبه و رجوع نموده و او را متوجّه گناهش می‌کند، سپس بنده به سوی خداوند توبه و بازگشت می‌کند، آن‌گاه خداوند با مغفرت به سوی بنده رجوع نموده و توبه‌ی او را می‌پذیرد.


راه‌های معرفت خداوند سبحان، با بیان معصوم و پیغمبر (ص)‌ و امام (ع)، به شماره‌ی خلایق است. یکی از این راه‌ها، معرفت نفس است که بهترین راه و وجه موصل و اقرب طُرُق است، و راه‌های دیگر هم داریم… طریق معرفت نفس، در آ‌یات و روایات بیان شده است

بزرگ‌ترین (و سخت‌ترین) ریاضت‌ها، همین دینداری است.



کسی که می‌خواهد اهل معرفت باشد، باید معاشرتش را مخصوصاً با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند… از معاشرت‌های بی‌فایده و بی‌مغز تا می‌تواند اجتناب نماید(معاشرت بر اساس ضرورت)لازم است در خوردن حتّی حلال، میانه‌رو باشد و افراط نکند… تا گرسنه نشده، سر سفره حاضر نشود؛ و تا اشتها دارد، دست از غذا خوردن بردارد. و از لحاظ خواب و سخن گفتن نیز باید حدّ اعتدال را مراعات نماید.