چند گزاره برای تبیین مطلب عرض می شود:

 

1)شیطان بیش از همه به سالکین الی الله حمله می کند و کمینگاه خود را صراط مستقیم قرار داده است

2)حملات شیطان در قالب خیالات و خطوراتی است که در ذهن و قلب سالک ایجاد می کند این خطورات معمولا در قالب ناامیدی، شک و وسوسه هستند.

3)درگیری با شیطان و مجادله و مباحثه با این افکار خیالی و خطورات شیطانی هیچ نتیجه ای جز خستگی و نابودی سالک ندارد چون شیطان استاد مغالطه و مجادله باطل است.

4) با این وصف، تنها راه نجات از خطورات شیطانی پناه بردن به خدا و فرار کردن ازین خطورات است(ففروا الی الله)... این فرار هم محقق نمی شود مگر با توجه کامل به خدا و وظایفمان در قبال خدا و بی اعتنایی به شیطان و خطورات او

5) با این وصف بی اعتنایی به خطورات می تواند سالک را ازین مراحل عبور دهد و به مقام مخلصین برساند که آنجا دیگر خبری ازین خطورات نیست پس بزرگترین دستور است و  عدم انجام آن باعث توقف و سقوط سالک در دام خیالات شیطانی می شود

6) درباره شیوه این بی اعتنایی آیت الله سعادت پرور فرموده که "  دور ذهن و قلب خود یک دیوار بلند بی اعتنایی بکشید" این دیوار کشی و بی اعتنایی فقط درصورتی محقق می شود که سالک دارای هدف و برنامه باشد وگرنه غیرممکن است چون کار ذهن فکرکردن است و اگر خوراک سالم فکری به او داده نشود بیکار نخواهد بود و به افکار و خطورات شیطانی خواهد پرداخت

7) برنامه ریزی و نظم در انجام آن، راه بی اعتنایی و رهایی از شیطان است "هروقتی رو که ما با برنامه پر نکنیم شیطان با خطورات پر خواهد کرد"